افزایش مجدد هیجان با توزیع قدرت / ادامه روند دیپلماسی چندجانبه ایران و آمریکا / نیازمند نخبگان با فهم بین المللی گرایی، نسلی و جنسیتی هستیم


سایت طرحاخبار اندیشه افزایش مجدد هیجان با توزیع قدرت / ادامه روند دیپلماسی چندجانبه ایران و آمریکا / نیازمند نخبگان با فهم بین المللی گرایی، نسلی و جنسیتی هستیم
0 Comments

امروز ساخت اجتماعی ایران خیلی در وضعیت رکود قرار دارد، و نسبت به بسیاری از موضوعات سیاسی و دیگر حوادث واکنش جدی از خودش نشان نمی دهد. اما عرصه پالیتی یا نخبگان سیاسی، به نوعی چون توزیع قدرت مجدد دارد، و به نوعی ساخت قدرت در وضعیت reconstruct (بازسازی مجدد) قرار می گیرد، هیجان و تحرکش در روزهای آینده، افزایش پیدا می کند، این تحرک به ویژه در فضای ثبت نام کاندیداهای انتخاباتی، و احتمالا از ۷ خرداد، مشاهده خواهد شد

افزایش مجدد هیجان با توزیع قدرت / ادامه روند دیپلماسی چندجانبه ایران و آمریکا / نیازمند نخبگان با فهم بین المللی گرایی، نسلی و جنسیتی هستیم

گروه اندیشه: دکتر ابراهیم متقی استاد دانشگاه تهران، در گفت و گویی به مهمترین تحولات بعد از به شهادت رسیدن حجت الاسلام و رئیسی و همراهانش در سقوط بالگرد، در یک بیان تئوریک و راهبردی به مهمترین تحولات پیش روی کشور تا انتخابات آینده اشاره کرده است. به گزارش خبرگزاری خبرَآنلاین، او در گفت و گوی خود، به سوالاتی در باره ثبات سیاسی کشور، روند تغییرات در چارچوب نهادینگی ساختارها پاسخ داده است. او در برنامه راهبرد اکو ایران در ارتباط با سوالی راجع به «جنس بحران کنونی، و این که متغیرهای ثبات ساز در این مرحله چه هستند» با اشاره به این که «حادثه ای که برای آقای رئیسی و امیرعبداللهیان شکل گرفت ساخت اجتماعی ایران را متاثر کرد و ساخت سیاسی با جلوه هایی از ابهام روبه رو شد.» گفت: « اما واقعیت این است که نه آقای رئیسی و نه آقای امیر عبداللهیان، و نه امام جمعه تبریز، هیچکدام به عنوان نیروی موازنه دهنده در ساختار سیاسی ایران نبوده اند که خلاء و فقدان و عدم حضورشان به یک نوع شوک و بی ثباتی، در ساختار سیاسی ایران منجر بشود. در ایران قوه مجریه یکی از ارکان قدرت است، این قوه نقش موازنه دهنده در رابطه با سایر قوا ندارد، ساختار سیاسی ایران جلوه هایی از کنترل و موازنه درش مشاهده می شود. و به طور طبیعی رهبری در این ارتباط رهبری نقش محوری را در معادله قدرت ایفا می کند. از آن جایی که چنین جایگاهی از ثبات برخوردار است، بنابراین هرگونه تغییر در سایر ارکان حکومتی، زمینه شگل گیری بی ثباتی و یا بحران را به وجود نمی آورد.»

ماهیت خلاء قدرت کنونی بوروکراتیک بوده و تهدید امنیتی برای کشور ندارد

این استاد دانشگاه در باره نوع خلاء پیش آمده در قدرت سیاسی ایران بر اساس مدل های بحران در وضعیت کنونی گفت:«حادثه مذکور تنها نوعی خلاء قدرت را شکل می دهد که ماهیت بوروکراتیک، و اداری دارد. اگر خواسته باشیم بحث مربوط به فضای سیاسی و اجتماعی ایران را بر اساس مدل های بحران مورد بررسی قرار بدهیم، فکر می کنم با نشانه هایی از بحران اداری و بوروکراتیک، روبه رو هستیم. در فضای بحران اداری غافلگیری وجود دارد، اما زمان برای پاسخ به بحران به نوعی نسبتا طولانی مدت است، و از همه مهمتر این که ضریب تهدیدات امنیتی ملی را در کشور افزایش نمی دهد.به همین دلیل است که غافلگیری بر اساس مولفه هایی مثل زمان و همچنین محدود شدن تهدیدات قابل ترمیم خواهد بود.»

متقی در ادامه در پاسخ به این سوال که «آیا امروز نظام سیاسی ابزارهای لازم برای کنترل و مهار بحران را در اختیار دارد» با تاکید بر این که گمان می کند شرایط در ایران کاملا عادی است، گفت: «اگر چه خلاء وجود کارگزارانی ارزشمند برای ساختار سیاسی حس می شود. اما این مسئله به مفهوم این نیست که نبودشان منجر به یک چالش ساختاری یا کارکردی برای کشور بشود. در اوایل انقلاب، به ویژه در حادثه هفت تیر، طیف گسترده ای از کارگزاران جمهوری اسلامی ایران به شهادت رسیدند. در آن دوران تاریخی هم هیچ خلاء قدرتی به وجود نیامد. در آن دوره تاریخی نظام سیاسی از پویایی های مربوط به ساخت اجتماعی برخوردار بود، امروز هم نخبگان سیاسی متعددی هستند، نهادهای سیاسی توسعه پیدا کرده اند، و فکر می کنم برای هر پستی طبعا آلترناتیوهای مختلفی وجود دارد که می تواند زمینه جایگزینی مسالمت آمیز قدرت را به وجود بیاورد.»

این استاد دانشگاه در ادامه با طرح این سوال که در شرایط موجود «آیا جابه جایی قدرت برای نظام سیاسی منجر به شوک می شود؟ یا تهدیدات امنیت ملی را به وجود می آورد؟» گفت: « من بعید می دانم که حادثه اسفبار، چالش امنیتی خاصی را برای نظام سیاسی به وجود بیاورد. علت آن است که

۱-نهادهای سیاسی به اندازه کافی از ثبات و تعادل برخوردارند، ۲-نکته دوم آن که از نخبگانی که هم سطح و هم وزن آقای رئیسی یا آقای امیر عبداللهیان، یا آقای آل هاشم باشند، برخوردار هستیم، ۳-فضای جایگزینی و جابه جایی قدرت می تواند حتی یک تحولی را در بدنه نخبگان و آن عرصه پالیتی به وجود بیاورد.»

ساخت قدرت در وضعیت reconstruct (بازسازی مجدد) قرار می گیرد

او افزود: «امروز ساخت اجتماعی ایران خیلی در وضعیت رکود قرار دارد، و نسبت به بسیاری از موضوعات سیاسی و دیگر حوادث واکنش جدی از خودش نشان نمی دهد. اما عرصه پالیتی یا نخبگان سیاسی، به نوعی چون توزیع قدرت مجدد دارد، و به نوعی ساخت قدرت در وضعیت reconstruct (بازسازی مجدد) قرار می گیرد، هیجان و تحرک در روزهای آینده، افزایش پیدا می کند، این تحرک به ویژه در فضای ثبت نام کاندیداهای انتخاباتی، و احتمالا از ۷ خرداد، مشاهده خواهد شد.»

متقی سپس در پاسخ به این سوال که دوره ریاست جمهوری آقای رجایی و آقای رئیسی چه شباهت ها و چه تمایزهایی با یکدیگر دارند» گفت: « سال ۱۳۶۰ سال ترور و ناپایداری در ساخت سیاسی نظام انقلابی بود. در آن دوران تاریخی نهادها با ثبات نشده و در وضعیت حرفه ای قرار نداشتند. اما ساخت اجتماعی، بسیج شده و حامی جدی نظام سیاسی بودند. بنا براین ۱۳۶۰ علیرغم حادثه ای که در هفتم تیر و هشتم شهریور شکل گرفت، نظام سیاسی آن ثبات و پایداری خودش را حفظ کرد و در نهایت توانست خودش را بازتولید بکند ویک فرآیند پویایی را در روند جابه جایی قدرت شکل بدهد. در فضای کنونی َآن ساخت اجتماعی و آن هیجانی که آن دوران بود، امروز کاهش پیدا کرده، اما نهادمندی سیاسی بیشتر شده است، و ثبات سیاسی و یک نوع توافق بین نهادهای سیاسی در مقایسه با آن دوران تاریخی بیشتر و بیشتر به چشم می خورد. از همه مهمتر این که در آن دوران تعداد کاندیداها برای ریاست جمهوری خیلی محدود بود، ولی امروز افراد بسیار زیادی هستند که در خودشان آن انگیزه و آن جایگاه ساختاری را می بینند که در آن بتوانند نقش آفرین باشند. به هر ترتیب، در آن دوران ساخت اجتماعی، و موج های هیجان اجتماعی عامل تعادل بخش ساختار سیاسی بود. و امروز نهادها و نخبگان سیاسی قادر هستند یک نوع مشارکتی را به وجود بیاورند که خلاء قدرت بوروکراتیک و اداری را ترمیم و از آن عبور کنند.»

توانمندی ساخت سیاسی قدرت در کنترل الیت های حکومتی، مدعیان قدرت و نهادهای نظام سیاسی

این استاد دانشگاه در پاسخ به این سوال که« بر سر جانشینی رئیس جمهوری، و این که چه کسی پیروز انتخابات شود. با توجه به این که امروز ما شاهد یک سری فرآیندهای قضایی و سیاسی هستیم، احتمال دارد که این روند تبدیل به یک فرآیند غیر قابل مهار بشود» به چهار مولفه اساسی اشاره کرد و گفت: «من فکر می کنم که ۱-ساخت سیاسی از قدرت لازم برای کنترل الیت های حکومتی برخوردار است. ۲-نکته دوم این است که الیت های حکومتی با قواعد نظام سیاسی خودشان را تطبیق می دهند. ۳- هیچگونه خلاء قدرت در ارتباط با ساختار به وجود نیامده است. ۴- حادثه ای که شکل گرفت منجر به چالش سیاسی و یا امنیتی برای کشور نشده است.»

او افزود: «بنابراین فکر می کنم که نشانه هایی از خلاء قدرت کم شدت و همچنین یک بحران محدود اداری و بروکراتیک شکل گرفته است که اتفاقا زمینه لازم برای رقابت های انتخاباتی بین نخبگان را به وجود می آورد. در نتیجه فضا برای تقسیم مجدد قدرت بین گروه های سیاسی، برخی از نخبگان، که از قبل انگیزه لازم را داشته اند، به وجود می آورد. در این دوره از رقابت های انتخاباتی، به احتمال بسیار زیاد، یک سری از کاندیداهای دوره های قبل، مشارکت خواهند کرد. اما افراد نوظهور، و افراد جوانی که در دوره آقای رئیسی تجربه وزارت را پیدا کردند، از انگیزه لازم برای نقش یابی در فضای انتخابات برخوردارند. چون منطق سیاست و قدرت این است که فرد وقتی که دستاوردی به دست آورد، در مرحله بعدی، تلاش می کند تا آن دستاوردش را ارتقاء بدهد. ولی این روند جابه جایی قدرت، و ارتقاء دستاورد، به طور کامل بوروکراتیک، دموکراتیک است، و منتهی به بحران امنیتی و ساختاری برای کشور نمی شود.»

متقی در ادامه گفت: «در فضای سیاسی ایران، رهبری نقش نیروی موازنه دهنده را دارد؛ از یک طرف بین ساخت اجتماعی و ساخت سیاسی، و از طرف دیگر موازنه بین گروه های سیاسی مدعی قدرت و در سطح نهادهای نظام سیاسی موازنه ایجاد می کندک. از آن جایی که رهبری در ساخت قدرت ایران به لحاظ قانونی، و به لحاظ عملی و اجرایی، از قابلیت لازم برخوردارند، بنابراین حادثه ناگواری که شکل گرفت، به هیچ وجه منجر به خلاء در نهادهای قدرت، خلاء در ساختار سیاسی، و خلاء در سازوکارهای اعمال قانون در کشور نخواهد شد.»

ماهیت سیاسی خارجی ایران در شرایط کنونی

این استاد دانشگاه در پاسخ به این سوال که بحران بوروکراتیک کنونی، «بر سیاست خارجی و مذاکرات طرف ایران و آمریکایی که چند دور مذاکرات حساس داشتند، تاثیری می گذارد یا نه» گفت: «جهت گیری سیاست خارجی ایران، ماهیت عملگرایانه دارد. یعنی هدف سیاست خارجی، ایران، در دوران های مختلف تاریخی یک نوع تفاهم با سیاست و نظام بین الملل است. اما یک نکته هم وجود دارد و آن این است که به هر میزان، فشارهای بین المللی بر ایران، افزایش بیشتر پیدا بکند، ساخت سیاسی در ایران در فضای واکنشی قرار می گیرد، و رادیکالتر می شود. به هر میزان فشارهای اقتصادی، راهبردی، و امنیتی، علیه دولت ایران، کاهش پیدا بکند، موازنه در نظام سیاسی، بیشتر خودش را نشان می دهد، بنابراین من فکر می کنم روند دیپلماسی چندجانبه، و دیپلماسی ایران و امریکا، در وضعیت غیر مستقیم، ادامه خواهد یافت. یعنی فضای بین المللی، نظم منطقه ای، شرایط اقتصادی و سیاسی ایران، و همچنین فضایی که آمریکا در حوزه فراساحلی، دارد، نیازمند یک ثبات و یک تعادل است. آمریکا دیگر نمی تواند از سازوکارهای اراده برتر و کنش معطوف به هژمونی برخوردار باشد. آمریکا باید سیاست اش را معطوف به موازنه گری، در محیط منطقه ای قرار بدهد، البته این رویکرد در دوره باراک اوباما، و همچنین در دوره بایدن، وجود داشته، نگاه آمریکایی مبتنی بر موازنه گرایی بوده، و این موازنه سازی نباید محدود سازی و یا حذف ایران را به وجود بیاورد. این موازنه می تواند شرایطی را برای تعادل فراهم بکند. نظم منطقه ای جنوب غرب آسیا، نیازمند یک تعادل است، این تعامل از طریق دیپلماسی چندجانبه به نوعی حاصل می شود.»

متقی درادامه با اشاره به «روندهایی که قبلا در فضای دیپلماتیک ایران و آمریکا شکل گرفته و عمدتا با ابتکار عمان و قطر بوده، که نتایج نسبتا سازنده ای را به وجود آورده است » گفت: « عمان و قطر بیش از هر کشور منطقه ای دیگر از قابلیت ها و ابزارهای لازم برای اثربخشی متقابل بر ایران و آمریکا برخوردارند، سیاست های شان، تعادلی، و موازنه گرایانه است، در هیچ دوران تاریخی نیز در فضای رویا رویی، با ایران، یا رویارویی با امریکا قرار نداشته اند. بنابراین تحلیلی که من دارم این است که دیپلماسی در آینده ادامه پیدا می کند و حتی این دیپلماسی می تواند به نتایج بهتری منجر بشود. مشروط بر این که فرآیندهای آینده، بر اساس عقلانیت راهبردی، بصیرت امنیتی، و آن اراده لازم برای کنش ارتباطی سازنده به وجود بیاید. شکل گیری سازوکارهای رادیکال، در داخل، یا الگوهای یک جانبه آمریکا، در خارج، فضای کنش تعاملی را با چالش رو به رو می کند.»

جامعه کم هیجان و الگوی کنش نخبگان معطوف به پذیرش قواعد ساختاری است

این استاد حوزه بین الملل در پاسخ به این سوال که پیش از این در مطلبی عنوان کرده «نشانه ها بیانگر جلوه هایی از تداوم الگویی با تغییرات محدود در دستور کار انتخابات و کابینه آینده است.» حال « این نشانه ها چیست و چرا شرایط برای تحول بنیادین وجود ندارد» گفت: « در این باره به چند محور اساسی باید اشاره بکنم:۱-ساخت سیاسی ایران به نوعی از نهادیافتگی برخوردار است. ۲- نخبگان سیاسی خودشان را با ساختار در طی سال های گذشته تطبیق داده اند. ۳-ویژگی های نظام های سیاسی با ثبات یا نسبتا با ثبات این است که هر گاه خلاء قدرت محدود به وجود بیاید، زمینه برای یک نوع بازتولید قدرت فراهم می شود. طبیعی است که این جا یک نوع کنش تعاملی بین جامعه، نهادهای سیاسی و الیت های قدرت حاصل می شود. اگر یک مثلث را در نظر بگیریم این گونه است که هر ضلع بر دیگر تاثیر برجای می گذارد.»

او سپس با طرح این سوال که «آیا جامعه از انگیزه کنش پرهیجان برخوردار است؟» پاسخ داد «چنین امری مشاهده نمی شود.» متقی در ادامه دلایل اش را این گونه برشمرد: «۱- نکته نخست آن که کنش جامعه، کنش کم هیجان، تا حد زیادی بوروکراتیک و نهادی است. الگوی کنش نخبگان نیز معطوف به پذیرش قواعد ساختاری است. ۲-از همه مهمتر این که شورای نگهبان از قابلیت و اقتدار قانونی لازم برای متعادل سازی کاندیدایی که در فضای رقابت های انتخاباتی وارد می شوند، برخوردار هستند. و ۳- نهادهای سیاسی تحت تاثیر فضای انتخابات انتخابات قرار می گیرد، اما دچار نوسان شدیدی نمی شوند.»

انتخابات آینده؛ نه تهدید امنیتی بلکه ایجاد امید

این استاد دانشگاه در ادامه گفت: «من فکر می کنم که فضای انتخابات جدید بیش از آن که خلاء قدرت ایجاد کند، یا بیش از آن که چالش امنیتی به وجود بیاورد، در بین نخبگان و نهادهای اجتماعی، ذهنیت معطوف به امید به آینده را می تواند فراهم کند. به همین دلیل است که فضای آینده مبتنی بر نشانه هایی از تغییر، استمرار و تداوم (change و continuity) است. اما جلوه های تداومش بسیار بیشتر است. به همین دلیل که ساختار از ثبات و تعادل ساختاری برخوردار است. اما تغییرات هم حاصل می شود. تغییرات بیشتر به رویکرد و ادراک نخبگانی بر می گردد که جایگزین فضای قبلی می شوند، و می خواهند روندهای سیاست خارجی و سیاست داخلی را با یک انگاره جامعه گرایانه یا بین المللی گرایانه پیگیری کنند، و تطبیق بدهند.»

او افزود: «امروز ما نیازمند نخبگانی هستیم که از قابلیت لازم برای درک ضرورت های بین المللی گرایی، یعنی کنش همگرایانه با نظام جهانی، مبتنی بر سیاست قدرت، برخوردار باشند، و همچنین الگوی کنش آنان، با ساخت اجتماعی، مبتنی بر نگاه تعاملی، نگاه هنجاری، و نگاه پذیرش قواعد کنش نسلی، هویتی، و جنسیتی جدید باشد. طبعا من امیدوارم که فضای آینده بتواند به خلاء های موجود در حوزه سیاست خارجی و سیاست داخلی پاسخ بدهد و زمینه ترمیم آن ها را به وجود بیاورد.»

بیشتر بخوانید:
نرخ تورم و آیندۀ سیاسی ایران ۲ شرط جدی مردم برای مشارکت در انتخابات از زبان ابراهیم متقی /نسل z چه تقسیم‌بندی آرمانی و سیاسی دارد؟ مرشدی زاد:توسعۀ ناموزون می‌تواند منجر به انقلاب شود/ احساس می‌شود تعمدی وجود دارد که طبقۀ متوسط فقیر شوند/ از بین بردن طبقۀ متوسط، کشور را ضعیف می‌کند سریع القلم: حل کوتاه مدت مسایل داخلی وابسته به ارتباط با جهان است / در محافل سیاسی و آکادمیک غرب سرمایه داری نقد می شود ما چنین روش هایی نداریم با یک دوره ۱۵ ساله chaos مواجه ایم / ایرانیان در تاریخ ۱۶۴۰ میلادی به سر می برند/ در خلقیات، خیلی تفاوتی میان جامعه و حاکمیت نیست

۲۱۶۲۱۶


دیدگاهتان را بنویسید